نام خود را فدای نان نکنیم
خدمت جمع ناکسان نکنیم
تیغ در دست ظالمان نشویم
حکم نامردمان روان نکنیم
سفره نان خویش را هرگز
رنگ با خون دیگران نکنیم
علم و دانش به جاه نفروشیم
دین در کار آب و نان نکنیم
گرچه افتاده ایم ، ولی هرگز
پشت پیش خسان کمان نکنیم
ننهیم جز به مهر عشقش سر
روی جز سوی آسمان نکنیم
#ادم
+ نوشته شده در سه شنبه 28 شهريور 1396ساعت 11:28 توسط آدم ADM
بغض در آیینه ای پنهان شکست
مثل چشمی که در آن مژگان شکست
لاله ای را باد پرپر کرد و رفت
زیر باران نرگسی خندان شکست
ساغر از جام لبی سرمست بود
در کف سنگین دلی، نالان شکست
آسمان با گل سر یاری نداشت
خار شد در غنچه گریان شکست
پر نشد پیمانه ای در دوستی
عهد را پا بر سر پیمان شکست
چون زبان مهربانی مُهر شد
قلب شاعر در دل دیوان شکست
#ادم
+ نوشته شده در سه شنبه 28 شهريور 1396ساعت 11:26 توسط آدم ADM
سبزه در سوگ گل به خاک نشست
رشته زندگی برگ گسست
شیخ سرما برید گیسوی بید
مفتی باد جام لاله شکست
غنچه در کنج غصه پرپر شد
ژاله در پای گریه رفت ار دست
یاس بر شاخه های یاس شکفت
ناامیدی زبان سوسن بست
زرد روی خزان به باغ آمد
تیغ در کف ، شبیه زنگی مست
#ادم
+ نوشته شده در سه شنبه 28 شهريور 1396ساعت 11:22 توسط آدم ADM
پر شد تمام هستی من از هوای تو
حتی سکوت، با خودش دارد صدای تو
در من حلول کرده ای و خالی از «خود»م
در ذره ذره ام ، نشان جای پای تو
هر سو که می کنم نظر ، پر از خیال توست
دنیاست پرده ای ز نقش چشم های تو
هر کس در این جهان به بلایی دچار شد
بیچاره من که شد دل من مبتلای تو
روز و شبم به ذکر یا محبوب می رود
شاید دری به لطف بگشاید خدای تو
بیمار انتظارم و درمان نمی شود
این درد ، جز به بوسه مشکل گشای تو
عمرم گذشت و وعده وصلت ادا نشد
چشم امید بستم اما به قضای تو
زاهد نصیحتم نکن ، گوشم گرفته است
در های و هوی یکسر از روی ریای تو
من داغ عشق بر دلم دارم ، وای من
تو بی خبر ز لذت عشقی ، وای تو
#ادم
+ نوشته شده در يکشنبه 19 شهريور 1396ساعت 11:30 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در چهارشنبه 15 شهريور 1396ساعت 16:16 توسط آدم ADM
گرچه گل زیباست ، اما خار دارد با خوش
مثل هر گنجینه ، نیش مار دارد با خودش
حرف های دلنشینی می زند منصور عشق
پشت سرخی زبانش دار دارد با خودش
با نگاهت زلزله در جان ما انداختی
دل اگر ویران شد اشک آوار دارد با خودش
من نمی گویم چه بر ما رفت از چشمان تو
این سکوت تلخ صد اقرار دارد با خودش
#ادم
+ نوشته شده در چهارشنبه 15 شهريور 1396ساعت 16:05 توسط آدم ADM
دست مرا بگیر و با خود تا خدا ببر
تا آیه آیه مستی ناب دعا ببر
از ازدحام این همه دیوار خسته ام
تا کوچه های روشن پنجره ها ببر
از این نگاه های خالی از سرود عشق
تا چشم های با غم دل آشنا ببر
هر دو میان غربت آیینه مانده ایم
«من»و «تو» را به جمع تنهایی ما ببر
دستم به دامنت ، از این شهر پر از ریا
فرقی نمی کند کجا ، تا ناکجا ببر
#ادم
+ نوشته شده در چهارشنبه 15 شهريور 1396ساعت 16:04 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 13 شهريور 1396ساعت 14:26 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 13 شهريور 1396ساعت 14:24 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 12 شهريور 1396ساعت 15:33 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 12 شهريور 1396ساعت 15:29 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در چهارشنبه 8 شهريور 1396ساعت 11:22 توسط آدم ADM
با یک اشاره، چهره مهتاب را شکافت
مانند موج ، معجزه کرد و آب را شکافت
در خواب دیده بودم آن اسب سفید را
تعبیر آن شد و گره خواب را شکافت
آمد به کنج خلوت تنهایی من و
زد زخمه ای چنان، که مضراب را شکافت
برقی که از نگاه او در دیده ام نشست
راز اشاره، رمز پیچ و تاب را شکافت
یک جرعه از حضور او نوشید جان ما
شد مست و کوزه شراب ناب را شکافت
گفتم خیال رستم است و سرپناه ما
خنجر کشید و سینه سهراب را شکافت
#ادم
+ نوشته شده در چهارشنبه 8 شهريور 1396ساعت 11:19 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در سه شنبه 7 شهريور 1396ساعت 14:42 توسط آدم ADM
با يك علامت تعجب كوچك
آغاز مي شود
با يك علامت سوال بزرگ
به پايان مي رسد.
لحظه هايت را
خرج علامت سوال نكن
علامت تعجب سر راست تر است.
عبور كن
تماشا كن
#ادم
+ نوشته شده در سه شنبه 7 شهريور 1396ساعت 14:35 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 6 شهريور 1396ساعت 11:54 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در دوشنبه 6 شهريور 1396ساعت 11:52 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 5 شهريور 1396ساعت 12:15 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در يکشنبه 5 شهريور 1396ساعت 12:12 توسط آدم ADM
+ نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1396ساعت 20:35 توسط آدم ADM